آرشیو فروردین ماه 1399

چمانه و مرموزات ماوراء

هر مشکلی را به سحر و جادو نسبت ندهید

۲۶۲ بازديد


یافتن مکان سحر

۲۲۷ بازديد


جن چگونه از رفتن به آسمان ها و استراق سمع منع شد؟

۲۳۷ بازديد


اهرام مصر را امکان دارد جن ها ساخته باشند

۲۲۹ بازديد




هرگاه اراده نمودی در شهری زندگی نمائی

۲۵۱ بازديد


مشکوک به تقدیرات الهی

۲۱۹ بازديد


مشکوک به تقدیرات الهی
 
از آن سفر کرده در بهاران جویا شدی، ص 78 - 81

نویسنده:سید محمد مهدی  حسینی چمانوی

از او که به تقدیرات الهی مشکوک بود خواستی بدانی؟

وی پس از سال ها توکل بر خدا و در مسیر الهی گام برداشتن، یک باره اعتقادش را نسبت به تقدیرات الهی از دست داد. او با وجود این که به خدا خیلی اعتقاد داشت ولی تقدیرات خداوندی را انکار می کرد. او مدام از خدا می خواست که آن اعتماد از دست رفته را بر گرداند. او با همه ی تضاد های فکری امیدوار ی خود را به امدادهای الهی از دست نداد و بدون یاری خدا کارها را امکان پذیر نمی دید.

وی حتی بر عملکرد فرشتگان الهی مشکوک بود و تقدیرات شب قدر را که از ناحیه خداوند بر بندگان ارزانی می شود بدون مصلحت سنجی ملائکه می دانست و آنان را متهم می نمود که مصلحت انسان را نمی سنجند و می نویسند آنچه خود می خواهند. او سر انجام در حالی که کوچک ترین شکی به یکتائی خدا نداشت، عوالم غیبی را بر دنیای دو ن ترجیح داد.

وی وقتی دنیاهای بالاتر را به دنیای دون ترجیح داد، به هنگام خاک سپاریش دوستی درون قبرش تسبیحی از خاک کربلا قرار داد. آن دوست پس از سال ها او را با همان تسبیحی که در دستانش بود ، خواب دید و بی آن که کلامی بگوید از او شنید که :"این دانه های تسبیح موجب نجات من گردیدند."

هشدار: مراقب سودجویان ماورائی باشید

۲۸۶ بازديد


هشدار : مراقب سودجویان ماورائی باشید.

سید محمد مهدی حسینی چمانوی

پایگاه اندیشوران hoseini48.andishvaran.com


علوم خفیه یا علوم غریبه در برابر علوم جلیه قرار دارد. علوم جلیه مانند هندسه ، منطق و طب ... دارای قوانین مشخص است. علوم خفیه یا غریبه به نیروهای مافوق طبیعی می پردازد. شاید در این زمان این تقسیم بندی دیگر کاربردی نداشته باشد؛ زیرا تمامی علوم را می توان در ردیف علوم جلیّه گنجانید.

علوم خمسه محتجبه:

1. علم اکسیر ( کیمیا )

2.علم طلسمات ( لیمیا )

3. علم تسخیرات ( هیمیا )

4. علم خیالات ( سیمیا )

5. علم شعبده یا تردستی ( ریمیا )

از پنج حرف اول آن ها ( کیمیا ، لیمیا ، هیمیا ، سیمیا ، ریمیا ) عبارت « کُلُّه سِرّ » به دست می آید.

خواص شناسی شامل مباحث ذیل می باشد:

خواص اسماءالله ، خواص آیات و سورهای قرآن ، خواص ادعیه ، خواص اوراد ، اذکار و ختومات ، خواص تعویذ ، خواص رقیَه ، خواص حروف جُمل ، خواص اشکال ، خواص اشیاء ، خواص سنگ ها و خواص طبع ها.

از دیگر شاخه های این علوم :

جفر (علم حروف) ، عدد شناسی ، علم اوفاق ، ستاره شناسی ، طالع بینی ، قیافه شناسی ، کف بینی ، تعبیر خواب ، هیپنوتیزم ، مانیه تیزم ، تله پاتی ، برون فکنی روح ، روشن بینی ، تلقین به نفس ، تفأل ، رمل( علم نقطه ) ، علم اعضاء ، علم اکتاف و علم وهم و دم.

این علوم حقایقی است که در وجودشان هیچ گونه شکی نیست و تا چیزی دارای اصلی نباشد ، هرگز نمی توان بر آن جعلی ساخت. این علم نیز چون دارای اصلی است عده ای با جعلیات و کذب می توانند کارشان را به پیش ببرند. یعنی بر مبنای اصل و حقیقتی که وجود دارد مدعیان کاذب هم وجود خواهند داشت. این که امروزه علوم غریبه یا ادعیه نوشته شده بر روی پوست و کاغذ یا ابطال سحرها کاربرد ندارند ، عاملین اینگونه امور خود از دانش کافی بهره مند نیستند و شرایط و متمّمات ادعیه و تعویذ را رعایت نمی کنند.

امور روحانی و معنوی چیزی نیست که با آن به تجارت پرداخت. وقتی جنبه تجاری می یابد دیگر کاربردش از سوی نیروهای معنوی و ماورایی تعطیل می گردد.

اعتماد کردن به افرادی که می گویند دارای موکل هستند بدون تست و آزمایش کاری خطاست. این که کسی بتواند برخی صفات یا همه ی صفات شما را بیان کند ، این برهانی نیست که او دارای موکل است ؛ زیرا صفات را می توان از طریق چهره و برخی از امور دیگر از قبیل محاسبات جفری و ... به دست آورد. اگر کسی راست می گوید که موکل دارد از او بپرسید که خودروی من چه رنگی است یا خودروی من در این خیابان پارک است ، کدام است یا تسبیحی به او بدهید و بگویید موکل اش آن را به خانه تان انتقال دهد. کسانی که مبلغ زیاد طلب می کنند ، دلیل بر آن نیست که آنان معلوماتشان زیاد است اگر چه کسی که مال کم نیز طلب می کند چنین نخواهد بود.

پس هشدار این که هوشیار باشید و پول هایتان را با پرداخت به اینگونه افراد که اکثرا جز ادعا و حرف های کذب چیز دیگری در چنته ندارند ، هدر ندهید ؛ زیرا برخی از این ها برای جلب مشتری از خود کرامت های کذب می گویند که فلان کار خارق العاده را انجام داده ام یا گاهی افرادی را می گمارند که برای آن ها کارهای عجیب نسبت دهند که جلب مشتری کنند.

وقتی موضوع مادی شد و حالت تجاری یافت و عده ای بخواهند از تقدیرات و گرفتاری های افراد کسب درآمد کنند ، آن موضوع حالت معنوی و عرفانی خود را از دست خواهد داد. مگر قدیم که اولیای الهی برای کسی ابطال سحر یا دعا و ذکری توصیه می نمودند انتظار دستمزد داشتند. آن ها برای آن که گره گشایی از برادران و خواهران دینی نمایند ، دست به این امور می زدند. اکنون عده ای برای مقاصد دنیوی همان توصیه ها را در اختیار افراد قرار می دهند و پول های هنگفتی دریافت می کنند و برخی پول های میلیونی بابت برخی کارها از جمله ابطال سحر و گشایش بخت ... درخواست می نمایند و بعضی نیز گمان می کنند که پول زیاد بدهند مشکلشان فورا و معجزه آسا گشوده می شود. علوم غریبه کار شما را سهل و آسان می کند و معجزه ندارد. وقتی کسی مبلغ زیاد درخواست می کند طبیعتا بایستی بگوید مشکل شما تا چهل روز یا سه یا شش ماه برطرف خواهد شد. وقتی مشکل حل نمی گردد صدها دلیل و برهان برای برنگرداندن مبلغ پرداختی وجود دارد. اگر چه گاهی علاوه بر مقاصد مالی و سود و نفع مادی ، خودی نشان دادن و خود برتری نیز در این امر دخیل است.

کاتب دعا چه دستی است؟ وقتی دستی آلوده است چگونه می تواند دعایی و حرزی بنویسد که اثرگزار باشد. این علوم شرافت دارند اگر کسی موجب حدشه دار شدن آن شود ، مشکل ها او را از هرسو در بر خواهند گرفت.

همه ی مشکلات را نمی توان به سحر و جادو نسبت داد، زیرا بسیاری از عوامل به انعکاس اعمال بشر است. مثلا گاهی فردی مریض است به دلیل آن که کینه جو است اگر این صفت مذموم را ترک کند چه بسا از بیماری بهبود می یابد.

گاهی فردی به خاطر اهانت به یک فرد و یا یک سخن نامربوط حتی به مزاح سال ها به یک حاجت خود نمی رسد و هم چنان گرفتار می ماند. چه بسا خود فرد نیز توجه و التفات ندارد. لذا وقتی برای هر کرداری عکس العملی است پس باید مراقب بود که هر سخن و کردار نادرست عکس العمل اش نیز از سنخ خودش خواهد بود.

گاهی شخص مرتکب گناه نمی شود و حتی به سمت گناه نمی رود ولی فکر و خیالش آلوده به گناه است. حقیقت دوری از گناهان آن است که فکر و خیال را نیز از گناه پاک سازد. پس اگر رفتارهای نادرست ترک شوند امور نیز به تبع آن درست خواهند شد. وقتی کسی بد دهن است یا سخنانی نامربوط و بدون علم می گوید ، افراد یا آموزه های دینی را به سخره می گیرد یا همسایه آزاری می کند یا با رفتارش در دیگران استرس ایجاد می کند ... او اگر اصلاح رفتار نماید بسیاری از امورش اصلاح می یابد.

یا کسی پدر و مادرش را می آزارد و والدین اش از او ناراضی اند بی شک خود را به خواری نزدیک نموده است. رضای والدین باعث گشایش روزی ، افزایش عمر و دافع مرگ های بد است. خشنودی آن ها رضای خدا را دربر دارد ناخشنودی آن ها سبب دشواری مرگ است. رسول خدا فرمود:« خداوند لذت زندگی را در نیکی کردن به پدر و مادر و رها شدن از آتش را در ترک آزار مردم قرار داده است.» وقتی در رفتار و عملی وعده ی عذاب الهی داده شده ، آن رفتار باعث گرفتاری ها در دنیا نیز می شود.

در کتاب کیمیای محبت می نویسد:« یکی از تجار ورشکسته نزد شیخ رجبعلی خیاط می رود ، وقتی مشکل اش را مطرح می کند ، شیخ می گوید: تو چهار ماه است شوهر خواهرت از دنیا رفته و تاکنون سراغ خواهرت و بچه هایش نرفته ای ، گرفتاری تو از این است. تاجر گفت : اختلاف داریم. شیخ فرمود: ریشه ی گرفتاری تو آن جاست. تاجر قدری وسایل منزل خرید و نزد خواهرش رفت و آشتی کرد و مشکل اش حل شد.

مهندسی بساز بفروش یکصد دستگاه ساختمان ساخته بود ولی به علت بدهکاری زیادشرایط اقتصادی بدی داشت حکم جلب اش را گرفته بودند ، به نزد شیخ رجبعلی خیاط آمد. شیخ گفت: برو خواهرت را راضی کن . مهندس گفت: وقتی پدرم از دنیا رفت ارثیه ای به ما رسید سهم او را ندادم. پس از چند روز نزد شیخ آمد و گفت پولی به خواهرم دادم و رضایت اش را گرفتم. شیخ گفت هنوز راضی نشده است. آیا خواهرت خانه دارد؟ مهندس گفت: نه اجاره نشین است. شیخ فرمود: برو یکی از بهترین خانه هایی که ساخته ای به نامش کن بعد بیا ببینم چه کار می شود کرد. مهندس گفت ما دو شریک هستیم چگونه می توانم؟ شیخ فرمود ، بیش از این عقل ام نمی رسد. آن شخص رفت و یکی از آن خانه ها را به نام خواهرش کرد و اثاثیه او را در آن خانه گذاشت و به نزد شیخ برگشت. شیخ گفت ، حالا درست شد. فردای همان روز سه تا از آن خانه ها به فروش رفت و از گرفتاری نجات یافت.

روزی مرشد ، چلویی معروف خدمت شیخ رجبعلی خیاط رسید و از کسادی بازارش گله کرد که قبلا چهار دیگ می فروخت اکنون یک دیگ هم به فروش نمی رسد. شیخ فرمود تقصیر خودت است که مشتری ها را رد می کنی. مرشد گفت ، من کسی را رد نکردم حتی از بچه ها هم پذیرایی می کنم و نصف کباب به آن ها می دهم. شیخ فرمود:« آن فرد چه کسی بود که سه روز غذای نسیه خورده بود بار آخر او را هُل دادی و از مغازه بیرون کردی.» مرشد سراسیمه به سمت آن فرد رفت و از او پوزش خواست و پس از آن تابلویی بر در مغازه اش نصب کرد:« نسیه داده می شود حتی به شما وجه دستی به اندازه ی وسعمان پرداخت می شود.»

پس برخی گرفتاری ها در گرو اعمال و گفتار ناشایست انسان است. گاهی فرد با اجحاف حق دیگران برای خود مشکل و گرفتاری و گره خوردگی در زندگی اش به وجود می آورد؛ زیرا بازتاب هر عملی از سنخ خودش می باشد.

اگر شخص مسئولیت اعمالش را بپذیرد و با تمام توان نسبت به درستی آن اقدام کند و تصمیم بگیرد و یک هفته سعی نماید یکی از خُلقیات بد و ناشایست اش را ترک کند اثرات شگفت انگیزش را خواهد دید.

کاهنان ، ساحران ، اهل تسخیر و طلسمات به قوّت و نیروی نفس خویش اتکا دارند. اولیا ، انبیا و اوصیای ایشان اتکایشان به پروردگارشان است و کار آن ها معجزه و کرامت نامیده می شود. از مراجعه به افرادی که دارای ریاضت های باطل اند نهی شده است. شأن آدمی بالاتر از این علوم است. انسان نباید دنبال آن ها برود بلکه آن ها باید به سراغ آدمی بیایند

ختوم دعای هفتم صحیفه سجادیه

۴۰۹ بازديد
 



 


متن کامل دعای هفتم صحیفه سجادیه و ترجمه آن

 

وَ کانَ مِنْ دُعَائِهِ علیه‌السلام إِذَا عَرَضَتْ لَهُ مُهِمَّةٌ أَوْ نَزَلَتْ بِهِ، مُلِمَّةٌ وَ عِنْدَ الْکرْبِ

از دعای حضرت زین العابدین (علیه‌السّلام) است آنگاه که امر مهمی بر ایشان پیش می‌آمد یا کار دشواری حادث می‌شد و هنگام سختی:

(۱) یا مَنْ تُحَلُّ بِهِ عُقَدُ الْمَکارِهِ، وَ یا مَنْ یفْثَأُ بِهِ حَدُّ الشَّدَائِدِ، وَ یا مَنْ یلْتَمَسُ مِنْهُ الْمَخْرَجُ إِلَی رَوْحِ الْفَرَجِ.

(۲) ذَلَّتْ لِقُدْرَتِک الصِّعَابُ، وَ تَسَبَّبَتْ بِلُطْفِک الْأَسْبَابُ، وَ جَرَی بِقُدرَتِک الْقَضَاءُ، وَ مَضَتْ عَلَی إِرَادَتِک الْأَشْیاءُ.

(۳) فَهِی بِمَشِیتِک دُونَ قَوْلِک مُؤْتَمِرَةٌ، وَ بِإِرَادَتِک دُونَ نَهْیک مُنْزَجِرَةٌ.

(۴) أَنْتَ الْمَدْعُوُّ لِلْمُهِمَّاتِ، وَ أَنْتَ الْمَفْزَعُ فِی الْمُلِمَّاتِ، لَا ینْدَفِعُ مِنْهَا إِلَّا مَا دَفَعْتَ، وَ لَا ینْکشِفُ مِنْهَا إِلَّا مَا کشَفْتَ.

(۵) وَ قَدْ نَزَلَ بی یا رَبِّ مَا قَدْ تَکأَّدَنِی ثِقْلُهُ، وَ أَلَمَّ بی‌مَا قَدْ بَهَظَنِی حَمْلُهُ.

(۶) وَ بِقُدْرَتِک أَوْرَدْتَهُ عَلَی وَ بِسُلْطَانِک وَجَّهْتَهُ إِلَی.

 

(۷) فَلَا مُصْدِرَ لِمَا أَوْرَدْتَ، وَ لَا صَارِفَ لِمَا وَجَّهْتَ، وَ لَا فَاتِحَ لِمَا أَغْلَقْتَ، وَ لَا مُغْلِقَ لِمَا فَتَحْتَ، وَ لَا مُیسِّرَ لِمَا عَسَّرْتَ، وَ لَا نَاصِرَ لِمَنْ خَذَلْتَ.

(۸) فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ افْتَحْ لِی یا رَبِّ بَابَ الْفَرَجِ بِطَوْلِک، وَ اکسِرْ عَنِّی سُلْطَانَ الْهَمِّ بِحَوْلِک، وَ أَنِلْنِی حُسْنَ النَّظَرِ فِیمَا شَکوْتُ، وَ أَذِقْنِی حَلَاوَةَ الصُّنْعِ فِیمَا سَأَلْتُ، وَ هَبْ لِی مِنْ لَدُنْک رَحْمَةً وَ فَرَجاً هَنِیئاً، وَ اجْعَلْ لِی مِنْ عِنْدِک مَخْرَجاً وَحِیاً.

(۹) وَ لَا تَشْغَلْنِی بِالاهْتِمَامِ عَنْ تَعَاهُدِ فُرُوضِک، وَ اسْتِعْمَالِ سُنَّتِک.

(۱۰) فَقَدْ ضِقْتُ لِمَا نَزَلَ بی‌یا رَبِّ ذَرْعاً، وَ امْتَلَأْتُ به حمل مَا حَدَثَ عَلَی هَمّاً، وَ أَنْتَ الْقَادِرُ عَلَی کشْفِ مَا مُنِیتُ بِهِ، وَ دَفْعِ مَا وَقَعْتُ فِیهِ، فَافْعَلْ بی‌ذَلِک وَ إِنْ لَمْ أَسْتَوْجِبْهُ مِنْک، یا ذَا الْعَرْشِ الْعَظِیمِ.

 

 

ترجمه دعای هفتم: دعای او هنگامی‌که برایش مهمی دست می‌داد یا رنجی فرود می‌آمد.

 

(۱) ای کسی که گره هر سختی به دست تو گشوده شود و ای که تندی شدائد به عنایتت می‌شکند،‌ ای که راه بیرون‌شدن از تنگی و رفتن به سوی آسایش از تو خواسته شود،

(۲) دشواری‌ها به لطف تو آسان گردد و وسایل زندگی و اسباب حیات به رحمت تو فراهم آید و قضا به قدرتت جریان گیرد و همه‌چیز به اراده تو روان شود،

(۳) تنها به خواست تو بی‌آنکه فرمان دهی، همه‌چیز فرمان برد، و هر چیز محض اراده‌ات بی‌آنکه نهی کنی از کار بایستد،

(۴) در تمام دشواری‌ها تو را می‌خوانند و در بلیات و گرفتاری‌ها به تو پناه جویند، غیر از بلایی که تو دفع کنی بلایی برطرف نگردد و گرهی نگشاید مگر تواش بگشایی،

(۵) الهی بلایی بر من فرود آمده که سختی و ثقل آن مرا در هم شکسته و گرفتاری‌هایی بر من حمله‌ور شده که تحملش برای من دشوار است،

 

(۶) و آن را تو از باب قدرتت بر من وارد کرده‌ای و به اقتدار خود متوجه من نموده‌ای،

(۷) اله من، چیزی را که تو آورده‌ای کسی نبرد و آنچه تو فرستاده‌ای دیگری باز نگرداند و بسته تو را کسی نگشاید و چیزی را که تو بگشایی دیگری نبندد و آنچه را تو دشوار نموده‌ای کسی آسان نکند و آن را که تو ذلیل کرده‌ای یاوری نباشد،

(۸) پس بر محمد و آلش درود فرست و به رحمتت الها - در آسایش را به رویم باز کن و به قدرتت صولت سلطان غم را در میدان حیات من بشکن و مرا در موردی که از آن شکوه دارم به عنایت و احسانت کامیاب کن و به درخواست من شیرینی اجابت بچشان و از سوی خودت رحمت و گشایشی دلخواه نصیبم فرما و برایم نجات و خلاصی سریع از گرفتاری‌ها مقرر کن

(۹) و مرا به خاطر چیرگی غم از رعایت واجبات و به کار بستن مستحبات خود باز مدار؛

(۱۰) چرا که من به سبب آنچه به سرم آمده بی‌تاب‌وتوان شده، و قلبم از تحمل آنچه در زندگی‌ام رخ نموده، لبریز از اندوه گشته و تو به رفع گرفتاری‌هایم و دفع آنچه در آن درافتاده‌ام توانایی پس قدرتت را درباره من به کار بر، گرچه از جانب تو مستحق آن نیستم، ای صاحب عرش عظیم.

چگونگی ختم زیارت عاشورا

۳۰۱ بازديد

 

زیارت عاشورا (1)

یکی از دعاهایی که از سوی ائمه معصومین و پیشوایان دینی بر پیوسته خواندن آن تاکید بسیار شده است ، زیارت عاشورا است که تاثیرات سازنده و بسیاری برای افراد دارد.

در کتاب مفاتیح الجنان ، قبل از متن زیارت عاشورا ، حدیثی از امام باقر ( علیه السلام ) نقل کرده که فرموده است :«این دعائی است که فرشته ها آن را می خوانند و پروردگار در قبال خواندن آن ، صد هزار هزار درجه می نویسد و مانند کسی خواهد بود که با امام حسین (علیه السلام ) شهید شده باشد. برای شخص ثواب زیارت هر پیامبری و رسولی و امام حسین (علیه السلام ) از زمان شهادتشان ، نوشته خواهد شد .»

حضرت امام صادق(ع) فرمود:« هرکس به وسیله خواندن زیارت عاشورا، جدم حسین( علیه السلام ) را زیارت کند (چه از راه دور یا نزدیک) به خدا قسم خداوند هر حاجت مادی و معنوی داشته باشد به او می دهد.»

علقمه بن محمد حضرمی به نقل از امام باقر (علیه السلام ) می گوید ، امام پنجم شیعیان بعد از خواند زیارت عاشورا فرموده است:« ای علقمه ، اگر هر روز از عمرت را توانستی حسین (علیه السلام ) را با این زیارت ، زیارت کنی ، آن را انجام بده ، پس برای تو ثواب تمام این زیارت است .»

یادآورى:
  1_ از روایت علقمه از امام باقر( علیه السلام ) استفاده مى شود که این زیارت براى دور و نزدیک هر دو وارد شده است و بهتر است در ابتدا سلامى به حضرت بگوید و دو رکعت نماز بخواند و سپس شروع به خواندن زیارت نماید.(2)
2ـ کسى که موفّق به گفتن صد مرتبه لعن و سلام نباشد، مى تواند به یک مرتبه (به قصد رجا) قناعت کند و در روایتى از امام هادى(علیه السلام) در مورد چنین اشخاصى آمده است که هر کس لعن و سلام زیارت عاشورا را یک بار بخواند و پس از لعن نود و نه بار بگوید: «اَللّهُمَّ الْعَنْهُمْ جَمِیعاً» و پس از سلام نیز نود و نه بار بگوید: «اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَعَلَى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَعَلَى اَوْلاَدِ الْحُسَیْنِ وَعَلَى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ» کفایت مى کند.(3)

..................................

(1). مصباح المتهجّد، ص 773; رجوع شود به: کامل الزیارات، باب 71، ص 176، ح 8 ; مزار کبیر، ص 480 (با اندکى تفاوت).

(2). مصباح المتهجّد، ص 773 ; کامل الزیارات، ص 175.

(3). رجوع شود به: الذریعه، ج 15، ص 29; کتاب «ربع قرن مع العلامة الأمینى»، ص 231 ; ادب الزائر، نوشته علامه امینى، ص 127.
برخى چنین تصوّر کرده اند که اگر یک بار لعن و سلام را بگویند، سپس به دنبال هر کدام از لعن و سلام، جمله «تِسْعاً وَتِسْعینَ مَرَّةً» را اضافه کنند کفایت مى کند، در حالى که ظاهر روایت همان است که در بالا ذکر شد.
 

 
متن زیارت عاشورا:


«اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ رَسُولِ اللهِ،

 اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ، وَابْنَ سَیِّدِ الْوَصِیّینَ،

 اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ الْعالَمینَ،

اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا ثارَ اللهِ وَابْنَ ثارِهِ، وَالْوِتْرَ الْمَوْتُورَ،

اَلسَّلامُ عَلَیْکَ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنآئِکَ، عَلَیْکُمْ مِنّى جَمیعاً سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَبَقِىَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ،

یا اَباعَبْدِاللهِ لَقَدْ عَظُمَتِ الرَّزِیَّةُ،

وَ جَلَّتْ وَ عَظُمَتِ الْمُصیبَةُ بِکَ عَلَیْنا وَعَلى جَمیعِ اَهْلِ الاِْسْلامِ،

وَ جَلَّتْ وَ عَظُمَتْ مُصیبَتُکَ فِى السَّمواتِ، عَلى جَمیعِ اَهْلِ السَّمواتِ،

فَلَعَنَ اللهُ اُمَّةً اَسَّسَتْ اَساسَ الظُّلْمِ وَالْجَوْرِ عَلَیْکُمْ اَهْلَ الْبَیْتِ،

وَ لَعَنَ اللهُ اُمَّةً دَفَعَتْکُمْ عَنْ مَقامِکُمْ، وَاَزالَتْکُمْ عَنْ مَراتِبِکُمُ الَّتى رَتَّبَکُمُ اللهُ فیها،

وَ لَعَنَ اللهُ اُمَّةً قَتَلَتْکُمْ، وَلَعَنَ اللهُ الْمُمَهِّدینَ لَهُمْ بِالتَّمْکینِ مِنْ قِتالِکُمْ، بَرِئْتُ اِلَى اللهِ وَاِلَیْکُمْ مِنْهُمْ، وَمِنْ اَشْیاعِهِمْ وَاَتْباعِهِمْ وَاَوْلِیآئِهِم، یا اَباعَبْدِاللهِ اِنّى سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَکُمْ، وَحَرْبٌ لِمَنْ حارَبَکُمْ اِلى یَوْمِ الْقِیامَةِ،

وَ لَعَنَ اللهُ آلَ زِیاد وَآلَ مَرْوانَ،

وَ لَعَنَ اللهُ بَنى اُمَیَّةَ قاطِبَةً،

وَ لَعَنَ اللهُ ابْنَ مَرْجانَةَ،

وَ لَعَنَ اللهُ عُمَرَ بْنَ سَعْد،

وَ لَعَنَ اللهُ شِمْراً،

وَ لَعَنَ اللهُ اُمَّةً اَسْرَجَتْ وَاَلْجَمَتْ وَتَنَقَّبَتْ لِقِتالِکَ،

بِاَبى اَنْتَ وَاُمّى، لَقَدْ عَظُمَ مُصابى بِکَ،

فَاَسْئَلُ اللهَ الَّذى اَکْرَمَ مَقامَکَ وَاَکْرَمَنى بِکَ، اَنْ یَرْزُقَنى طَلَبَ ثارِکَ مَعَ اِمام مَنْصُور مِنْ اَهْلِ بَیْتِ مُحَمَّد صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ،

اَللّـهُمَّ اجْعَلْنى عِنْدَکَ وَجیهاً بِالْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلامُ فِى الدُّنْیا وَالاْخِرَةِ، یا اَبا عَبْدِاللهِ،

اِنّى اَتَقَرَّبُ اِلى اللهِ وَاِلى رَسُولِهِ، وَاِلى اَمیرِالْمُؤْمِنینَ وَاِلى فاطِمَةَ، وَاِلَى الْحَسَنِ وَاِلَیْکَ بِمُوالاتِکَ، وَبِالْبَرآئَةِ مِمَّنْ اَسَسَّ اَساسَ ذلِکَ، وَبَنى عَلَیْهِ بُنْیانَهُ، وَجَرى فى ظُلْمِهِ وَجَوْرِهِ عَلَیْکُمْ، وَعلى اَشْیاعِکُمْ، بَرِئْتُ اِلَى اللهِ وَاِلَیْکُمْ مِنْهُمْ، وَاَتَقَرَّبُ اِلَى اللهِ، ثُمَّ اِلَیْکُمْ بِمُوالاتِکُمْ وَمُوالاةِ وَلِیِّکُمْ، وَبِالْبَرآئَةِ مِنْ اَعْدآئِکُمْ وَالنّاصِبینَ لَکُمُ الْحَرْبَ، وَبِالْبَرآئَةِ مِنْ اَشْیاعِهِمْ وَاَتْباعِهِمْ،

اِنّى سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَکُمْ، وَحَرْبٌ لِمَنْ حارَبَکُمْ، وَ وَلِىٌّ لِمَنْ والاکُمْ، وَ عَدُوٌّ لِمَنْ عاداکُمْ،

فَاَسْئَلُ اللهَ الَّذى اَکْرَمَنى بِمَعْرِفَتِکُمْ وَمَعْرِفَةِ اَوْلِیآئِکُمْ، وَرَزَقَنِى الْبَرآئَةَ مِنْ اَعْدآئِکُمْ، اَنْ یَجْعَلَنى مَعَکُمْ فِى الدُّنْیا وَالاْخِرَةِ، وَاَنْ یُثَبِّتَ لى عِنْدَکُمْ قَدَمَ صِدْق فِى الدُّنْیا وَالاْخِرَةِ،

وَاَسْئَلُهُ اَنْ یُبَلِّغَنِى الْمَقامَ الْمَحْمُودَ لَکُمْ عِنْدَاللهِ، وَ اَنْ یَرْزُقَنى طَلَبَ ثارى مَعَ اِمام هُدىً ظاهِر ناطِق بِالْحَقِّ مِنْکُمْ،

وَ اَسْئَلُ اللهَ بِحَقِّکُمْ وَبِالشَّاْنِ الَّذى لَکُمْ عِنْدَهُ، اَنْ یُعْطِیَنى بِمُصابى بِکُمْ اَفْضَلَ ما یُعْطى مُصاباً بِمُصیبَتِهِ، مُصیبَةً ما اَعْظَمَها وَاَعْظَمَ رَزِیَّتَها فِى الاِْسْلامِ، وَفى جَمیعِ السَّمواتِ وَالاَْرْضِ،

اَللّـهُمَّ اجْعَلْنى فى مَقامى هذا مِمَّنْ تَنالُهُ مِنْکَ صَلَواتٌ وَرَحْمَةٌ وَمَغْفِرَةٌ،

اَللّـهُمَّ اجْعَلْ مَحْیاىَ مَحْیا مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد، وَ مَماتى مَماتَ مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد،

اَللّهُمَّ اِنَّ هذا یَوْمٌ تَبَرَّکَتْ بِهِ بَنُو اُمَیَّةَ، وَ ابْنُ آکِلَةِ الاَْکبادِ، اَللَّعینُ ابْنُ اللَّعینِ، عَلى لِسانِکَ وَ لِسانِ نَبِیِّکَ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ، فى کُلِّ مَوْطِن وَمَوْقِف وَقَفَ فیهِ نَبِیُّکَ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ،

اَللّـهُمَّ الْعَنْ اَبا سُفْیانَ وَ مُعوِیَةَ وَ یَزیدَ بْنَ مُعاوِیَةَ، عَلَیْهِمْ مِنْکَ اللَّعْنَةُ اَبَدَ الاْبِدینَ، وَهذا یَوْمٌ فَرِحَتْ بِهِ آلُ زِیاد وَآلُ مَرْوانَ بِقَتْلِهِمُ الْحُسَیْنَ صَلَواتُ اللهِ عَلَیْهِ،

اَللّـهُمَّ فَضاعِفْ عَلَیْهِمُ اللَّعْنَ مِنْکَ وَالْعَذابَ،

اَللّـهُمَّ اِنّى اَتَقَرَّبُ اِلَیْکَ فى هذَا الْیَوْمِ، وَفى مَوْقِفى هذا وَ اَیّامِ حَیاتى، بِالْبَرآئَةِ مِنْهُمْ وَ اللَّعْنَةِ عَلَیْهِمْ، وَ بِالْمُوالاتِ لِنَبِیِّکَ وَ آلِ نَبِیِّکَ عَلَیْهِ وَعَلَیْهِمُ اَلسَّلامُ

* سپس صد مرتبه مى گویى: اَللّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ ظالِم ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد، وَآخِرَ تابِع لَهُ عَلى ذلِکَ، اَللّـهُمَّ الْعَنِ الْعِصابَةَ الَّتى جاهَدَتِ الْحُسَیْنَ، وَشایَعَتْ وَبایَعَتْ وَتابَعَتْ عَلى قَتْلِهِ، اَللّهُمَّ الْعَنْهُمْ جَمیعاً

* آنگاه صد مرتبه مى گویى: اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللهِ، وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنآئِکَ، عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَبَقِىَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ، وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ، وَعَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ، وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ، وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ

* سپس مى گویى: اَللّـهُمَّ خُصَّ اَنْتَ اَوَّلَ ظالِم بِاللَّعْنِ مِنّى، وَابْدَأْ بِهِ اَوَّلاً ثُمَّ الثّانِىَ وَالثّالِثَ وَالرّابِعَ، اَللّهُمَّ الْعَنْ یَزیدَ خامِساً، وَالْعَنْ عُبَیْدَ اللهِ بْنَ زِیاد وَابْنَ مَرْجانَةَ وَعُمَرَ بْنَ سَعْد وَشِمْراً، وَآلَ اَبى سُفْیانَ وَ آلَ زِیاد وَ آلَ مَرْوانَ اِلى یَوْمِ الْقِیمَةِ

* آنگاه به سجده مى روى و مى گویى: اَللّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ حَمْدَالشّاکِرینَ لَکَ عَلى مُصابِهِمْ، اَلْحَمْدُ للهِِ عَلى عَظیمِ رَزِیَّتى،اَللّهُمَّ ارْزُقْنى شَفاعَةَ الْحُسَیْنِ یَوْمَ الْوُرُودِ، وَثَبِّتْ لى قَدَمَ صِدْق عِنْدَکَ مَعَ الْحُسَیْنِ وَ اَصْحابِ الْحُسَیْنِ، اَلَّذینَ بَذَلُوا مُهَجَهُمْ دُونَ الْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلامُ».

از محمد، آن نو جوان 16 ساله یاد کردی ...؟

۲۰۵ بازديد

http://baharan78.avablog.ir/upload/picture/quote_1539551463337.png

از آن سفر کرده در بهاران جویا شدی، ص 78 - 81
نویسنده:سیدمحمدمهدی حسینی چمانوی

از محمد، آن نو جوان 16 ساله یاد کردی از او برایت بگویم.

او درهمان شانزده سالگی بر اثر بیماری لاعلاج به سوی خالق اش شتافت. او در مدت ده ماهی که بیمار بود بسار رنج برد. نزدیکان وی (دور و نزدیک) به ویژه والدین اش نذر و نیاز های زیادی برای بهبودی اش داشتند به گونه ای که این دعاها و مناجات آنان را به خدا نزدیک تر نموده بود.

جسم محمد نو جوان بر اثر بیماری بسیار ضعیف و نحیف شده بود و سه روز آخر زندگی اش اگر چشمانش را می بست باز می دید. او دیگر از رنج بیماری به ستوه آمد و رضایت به مرگ داد و پس از سه روز از این درخواست دعایش مستجاب گشت و جهان های ما فوق را تجربه کرد.

همه در حیرت که چرا نذر و نیازها و توسلات به نتیجه نرسید و محمد نوجوان ناباورانه از نزد آنان پر کشید تا آن که به خواب دائی آمده و می گوید. "شما این همه نذر کردید به جز یک نذر که اگر می شد من زنده می ماندم و آن این که نذر می شد که به زوار کربلا در کربلا آب دهید."